پـَـَـ نــه پـَـَــــ
نویسنده: محسن سلیمانی - 1390/7/27
دوستم گفت هر وقت نا امید شدی برو کوهستان و داد بزن امیدی هست؟ جواب میاد هستـــ هستـــ هست .....
من هم رفتم کوهستـان و داد زدم امیدی هست؟
جواب اومد پـَـَـ نــه پـَـَــــ پـَـَـ نــه پـَـَــــ پـَـَـ نــه پـَـَـــــ ..... !
ماشین رو پارک کردم شمارمو گذاشتم زیر برف پاک کن! زنگ زده میگه پراید مال شماست؟
میگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ بی ام و بقلی مال منه! شماره مو گذاشتم رو پرایده ریا نشه
یه جوش اندازه گلابی رو دماغم زده ، دوستم دیده میگه جوشه ؟
پـَـَـ نَ پـَـَــــ قسمتهای مهم صورتمو علامت زدم ،تو امتحان میاد.)
جارو دستم بود داشتم میرفتم اتاقمو جارو بزنم ... عمه ام دید گفت داری میری جارو بزنی؟
پَـــ نَ پَـــ زنگ زدم بچه ها بیان قسمت ده هری پاتر رو بسازیم !
رفتم حموم داد زدم میگم این آب چرا ســـــــــرده؟!!!! بابام میگه داری دوش میگیری؟
میگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ دارم تمرین های دوره غواصی رو تو تشت دوره میکنم!
روز ظهر عاشورا قابلمه به دست افتادیم تو خیابون .دوستم ما رو میبینه می گه:دارین میرین نذری بگیرین؟
میگم پـَـَـ نَ پـَـَـ پسرخاله ام کنسرت هِوی مِتال داره من امشب تو گروهش نوازنده ی قابلمه ام
خربزه خریدم اومدم خونه،خواهرم میگه خربزه است؟
میگم پَـــ نَ پَـــ هندونه است داره مسخره بازی در میاره
به دوستم میگم خودکارو بده میگه چیزی میخوای بنویسی؟
پـَـَـ نَ پـَـَــــ یه زیر شلواری براش گرفتم میخوام ببینم اندازشه یا نه
پَ نه پَ!!!!!!!!! new
نویسنده: محسن سلیمانی - 1390/7/26
پَ نه پَ
با دوستم نشستیم عکسای عروسیه اون یکی دوستمو نگاه میکنیم ...
میگه سارا شوهرش کچله؟!
پَ نه پَ مو داره فقط فرقشو گشاد باز کرده
بردم داداشم رو رسوندم کلاس،برگشتم ...
مامانم میگه رسوندیش؟
پَ نه پَ انداختمش تو چاه اینم پیرهنشه ...
میخوام برم خونه چشام قرمزه ... به رفیقم میگم چشام قرمزه؟
میگه آره میخوای همینجوری بری ؟
پَ نه پَ وایمیسم تا سبز شه بعد حرکت میکنم ...
با دختره رفتیم بیرون تـُـف کردم تو جوب، چپ چپ نگام میکنه !!
گفتــم کارم زشـت بود؟
گفت پَ نه پَ حال کردم باهاش ! جوب بعــدی پهنتره، بــرین توش !!!
برای بار اول رفتم مرکز اهدای خون ... پرستار می گه میخواین خون بدین؟
گفتم پَ نه پَ پشهایم اومدیم مهمونی !
بعد نیم ساعت نوبتم شده میگه کارت ملی؟
میگم مگه کارت می خواد؟!
میگه : پَ نه پَ میتونی آزادم بزنی ... لیتری 700 !
تو ماشین نشسته بودیم چند تا تگرگ خورد به شیشه ... دوستم پرسید تگرگه؟!
پَ نه پَ ابابـــیلن ! ... رزمایش گذاشتن سلاح های جدیدشون تست کنن !
آب قطع شده بود. بعد که وصل شد یه آب زرد از شیر میومد.
میگه اینا ماله زنگ لوله هاست؟
پَ نه پَ سازمان آب واسه عذرخواهی اولش آب پرتقال می فرسته
لیزر انداختن تو صورت رحمتی، خیابانی میگه قطعا اون شخص تو استادیومه !
پَ نه پَ تو خونشون نشسته میندازه رو صفحه تلویزیون از اینجا ما میبینیم
دیروز سوار تاکسی شدم؛ یه آقایی پیشم نشسته بود!
میرفت که بخوابه و کج میشد سمت من!!
صداش زدم؛ میگه : اذیت میشید؟
گفتم : پـَـَـ نــه پـَـَــــ صدات زدم که بگم سرتو بذار رو شونه هام خوابت بگیره.....
داداشم امروز رفت مدرسه وقتی برگشت از اونجایی که امسال اولین سالیه که نمیرم مدرسه خیلی مشتاقانه ازش پرسیدم امروز بهتون درس دادن؟
گفت پـَـَـ نــه پـَـَــــ نشستن نگاهمون کردن ببینن توی این 3 ماه قیافمون تغییر کرده یا نه..
داداشم: :-L
من: :|
مشغول رانندگی تو جاده ام! از فاصله ی دور پلیس واسم دست تکون میده، ماشینو میزنم کنار میگم جناب سروان با من کاری داشتین؟ میگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ داشتم باهات بای بای میکردم! میگم اِ پس شما هم اهل فیسبوکو... D : راستی میخواین واسم جریمه بنویسین؟ میگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ کاغذ آوردم ازت امضا بگیرم، فدات شم...
گوشیم زنگ زده رو ویبره بود خواهرم میگه رو ویبره اس؟
میگم پـَـــ نــه پـَـــ تازگیا میخواد زنگ بزنه، زوور میزنه نمیتونه..!
یارو اومده میگه جا گرفتی؟؟ میگم بله.!!
میگه میاد ؟؟ میگم آره.! یارو رفت.
... ... خلاصه عموم رسید و منو دید که ایستادم تو جا پارک..
... ... ... میپرسه جا گرفتی واسم؟ گفتم بله عمو. رفتیم ونشستیم..
نیم ساعت بعدش با پسر عموم رفتیم کوه تا اون لحظه خیلی خودمو کنترل کرده بودم
نفس نفس زنان رسیده بودیم تا وسطاش. پرسید : خسته شدی؟؟ و من از اونجا هولش دادم پایین ودو تا پا با یه دستش شکست..!!
.
.
.
نتیجه : هرگز پـَـَـ نــه پـَـَــــ رو تو خودتون نریزید!!!!
رفیقم گوشیمو گرفته زنگ زده به دوست دخترش داره نیم ساعت صحبت میکنه منو نگاه میکنه میگه قبض موبایلت زیاد میاد قطع کنم ؟ پـــَ نه پــَـــ یه خورده دیگه ادامه بده داریم ردشو میزنیم، ادامه بده ...
رفتم صندلی بخرم واسه کامپیوتر یارو گفت : راحت باشه؟ پ نَ پ خار داشته باشه..
اسپری سوسک کش زدم به سوسکه، سوسکه افتاده به پشت دست و پا میزنه...هم خونه ایم اومده میگه داره جون میده..؟
پـَـَـ نَ پـَـَــــ قیافه تورو دیده از خنده ریسه رفته
یه دوست آلمانی دارم اومده بود ایران، نصفه شب قلبش درد گرفت بردیمش بیمارستان، پرستاره میگه سکته کرده؟میگم پـَـــ نَ پـَـــ دیدیم خوابه یواشکی آوردیمش ختنه ش کنیم...
ستاد مبازه با فتنه پ نه پ (جدید جدید)
نویسنده: محسن سلیمانی - 1390/7/24
به بابام گفتم سوئیچ ماشینو بده ...... گفت : می خوای بری جایی؟ ... گفتم : بله پدر عزیزم
(ستاد مبارزه با فتنه ی پَ نَ پَ - واحد فرزند صالح)
رفتم خونه سالمندان عیادت پدربزرگم,مسئول اونجا میپرسه:شمام اومدین عیادت؟میگم نه خونه سالمندان طلبیده اومدیم زیارت
رفتـــم بــه کنـــار دلــبرم با شــادی
گفتـا کـه چـه خوب یاد من افتــادی
گفتـم صـنما تــو عشق را استـادی
گفتا پـَـَـ نــه پـَـَــــ تو یاد من میدادی
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ و درد زهـــر مــاری
بچه داییم به دنیا اومده. همه خوشحال و اینا. مامان بزرگم برگشته میگه حالا میخاین براش اسم بذارین؟میگم...اگه شما صلاح بدونین
ستاد مبارزه با فتنه ی پَ نَ پَ – واحد احترام به بزرگتر
رفتیم پایگاه انتقال خون میگه شمام اومدین خون بدین؟ گفتم بله اومدیم خون بدیم. شما هم بفرمایید بساط لودگی تون رو جای دیگه پهن کنید. یارو همون جا به گریه افتاد و ابراز پشیمونی کرد.
ستاد مبارزه با فتنه پــَ نــَ پــَ - واحد نهی از منکر
تو صف بربری نوبتم شده یارو میگه بربری میخوای؟میگم نون باشه بقیش مهم نیس
از اتاقم اومدم بیرون ،در دستشویی رو باز کردم .مامانم میگه داری میری دستشویی؟میگم نرم؟؟؟
نوزاده تو بغل مامانش گریه میکرده مامانه میگه قربونت برم گرسنته؟ بچه هه به اذن خداوند میگه پَ نَ پَ دارم برای گرسنگان و زلزله زدگان سومالی گریه میکنم
(واحد نفوذی پ نه پ)
رفتم سوپری گفتم یک نوشابه زرد بدید
فروشنده گفت: منظورتون نوشابه پرتقالی که نارنجی رنگه؟
گفتم: بله، منظورم همون بود. ببخشید
ستاد مبارزه با فتنه پـ نـ پـ واحد فرهنگسازی به جای حاضر جوابی
رفتم دستتشویی هی دارم در میزنم! میگه هاااان، دستشویی داری؟ پـَـــ نــه پـَـــ خواستم بگم آخریم مهلت ثبت نام جشنواره حساب های قرض الحسنه بانک صادراته، جا نمونی! طرف اومد بیرون گفت خاک بر سرتون کنن که فقط بلدین از این چرت و پرتا بگین
(کمیته مبارزه با فتنه پـَـــ نــه پـَـــ , ستاد سیار مستقر در توالت عمومی
:: برچسبها:
پـَـَـ نــه پـَـَــــ