خواجه حافظ شیرازى
ز قاطعان طریق این زمان شوند ایمن
عزیز مصر به رغم برادران غیور
کجاست صوفى دجال فعل ملحد شکل
|
|
قوافل دل ودانش که مرد راه رسید
ز قعر چاه برآمد به اوج ماه رسید
بگو بسوز که مهدى دین پناه رسید
|
حدیث نیاز
یا اباصالح المهدى، ادرکنى ولا تهلکنی
اى مهدى محمد، صلى الله علیه وآله وسلم!
هر دو یادگار رسول، صلى الله علیه وآله وسلم، مگر جز تو بودند؟
قرآن ناطق (تویى) وعترت باقى هم، تنها (تو).
کنون چه شده ست دیده دل را، که (قرآن ناطق) را نمى بیند و(عترت باقى) را نیز، نمى یابد؟...
اى فرزند (على عظیم)، علیه السلام!
سکوت پرمعنایت، سکوت (على)، علیه السلام، را تفسیر مى کند وصبرت، عظمت صبر او رامتجلى مى سازد.
اى تمامى عدالت، صاحب ولایت ومصدر جهانى حکومت!...
کنون این دست ما والتماس بیعت!... (عجل على ظهورک)
اى یوسف (زهرا)، سلام الله علیها!
مگر ریسمان ستم، به واسطه جهل عوام تواند که دو دست غیرت جوانمردان را به زنجیر کشد;خانه امید نبوت را به آتش کشد; به مسمار قساوت، مهبط وحى را از (خون خدا) گلگون کندو فرزند (ولى حق) را نیامده، قربانى کند!؟
مى دانم که همیشه آزارت مى دهد. آخرین فریاد جگرخراش مادرى در میان آتش در ودیوارکه:
(یا مهدى!...)
اى جان جانان (حسن)، علیه السلام!
تو زیباترین تجلى حسنى وامین ترین وارث بر کمال عقل (حسن)، علیه السلام.
چه زیبا همچو (حسن)، شجاعت را به نجابت آمیخته ای.
اى وارث (خون خدا)!
(حسین)، آغازگر نهضت بود...
از آن روزى که امام، علیه السلام، خون (اصغرش) را به آسمان هدیه فرستاد، خون (پسر) در آسمانها وخون (پدر) بر زمین سرخ کربلا، غوغا مى کند.
اى منتقم خون خدا!
(حسین) آغاز کرد...، تو کى پایان خواهى بخشید؟...
اى حقیقت عاشقانه ترین سجده ها!
زیباترین جلوه هاى هستى، لحظه اى است که (بقیة الله)، در سجده (الله)، سر تعظیم فرود مى آورد.
اى وارث سجده هاى هر دو (على)!.
آنان را که توفیق نظاره سجود تو در نماز، حاصل شد; زان پس به شرم نشستند از هرچه سجده انسانى، که پیش از آن بر کره خاک دیده بودند...
اى یگانه (علم وحکمت)!
تو وارث (شهر علم) و(دروازه آنى). تو وارث علوم انبیا و(شکافنده) آنى!
اى سیره ات همه بر مبناى حکمت!
(علوم حقیقت) و(حقیقت حکمت) را، بر قلب ما مستولى ساز!
اى حافظ استوار مکتب (صدق)!
دین آباء تو با (صداقت) قوام یافت وصداقت محض نیز، تنها (تشیع) متجلى است...
رهروان مکتب خود را از شر دو طایفه گمراه، در امان دار:
(عالمان بى عمل وجاهلان مقدس مآب) [3] اى عظیم تمثال (حلم)!
درس حلم وکظم (موسوى) را به ما وهمکیشانمان بیاموز تا بدانیم که تنها دشمنان تو شایسته غضب اند، ونه دوستان!
اى تجلى محض (رضا)!
خدا هم در خیل بندگانش - پس از على بن موسى الرضا، علیه السلام - هرگز (رضایى) دوباره چون تو ندید.
(رضا)یى که هرلحظه، شقاوت دنیا را دید; چشم حیا برهم نهاد وشاید، تنها در دل گریست، اما گفت: (الهی؛ رضا برضائک، صبرا على بلائک، فاغث یا غیاث المستغیثین!).
اى متصل به دریاى جود (جواد)!
چشم دل را از هرچه سراب دنیاست، ناامید کن تا ببیند که سرچشمه زلال جود وسخاوت، به دست کیست!
اى روح هدایت (هادى)، علیه السلام!
دگر دل را طاقت دیدن اینهمه (ضلالت) نیست... دست افتادگان، همه برگیر.
اى فرزند حسن (زکى)، علیه السلام!
شاید کسى همچو پدر، هرگز ترا نشناخت; صاحب لشکرى که خود آرزوى سربازى سپاه تو بردل داشت... سپاهش به سپاه مخلص تو، متصل باد.
یا (اباصالح المهدى) عجل الله فرجه!
چه بگویم با تو، که ناگفته، همه را مى دانی...; سوز حزین دل را تنها تو دریابى!
بدان که من هم به تو اقتدا مى کنم آنگاه که براى فرج خویش، مى خوانى:
(امن یجیب المضطر اذا دعاه ویکشف السوء). منبع:www.irpdf.com
:: برچسبها:
حدیث نیاز